امیرسام شرکت، نوجوان دهههشتادی است که در کلاس دهم رشته ماشینافزار هنرستان شهیدمهدیزاده در خیابان آیتالله بهجت درس میخواند. آنچه او را خاص میکند، غنچه اشتیاقی است که از کودکی میان او و دوچرخه جان گرفته و اکنون به ثمر نشسته است. او یک ماه پیش در مسابقات کشوری رده سنی نوجوانان متولد1386 رتبه نخست دوچرخهسواری کوهستان را کسب کرده است تا از هماکنون گزینه حضور در تیمملی جوانان ایران باشد.
آشنایی او با دوچرخه برای خودش زمان ندارد. انگار از وقتی راهرفتن را آموخته، یاد گرفته است که رکاب بزند. اصرار ما برای دانستن تاریخچه آشنایی او با این رشته او را وامیدارد که فکر کند و نخستینباری را که دوچرخه را کنار خودش دیده است، سهسالگی بیان کند. از پنجششسالگی دوچرخه برادرش را سوار شده است تا دهسالگیاش همراه شود با حرفهایشدن رکابزدنش.
حدود دوسالی هم هست که عضو باشگاه دوچرخهسواری «شهر بهشت» شده است و کاملا حرفهای ورزش میکند. بار نخست به نیت خرید وسایل دوچرخه به این باشگاه قدم گذاشته و نمیدانسته قرار است که این اتفاق مسیر تازهای را روبهرویش بگشاید. مربی باشگاه با دیدن امیرسام از او میخواهد که آزمون بدهد. مربی در آن آزمون متوجه میشود که این نوجوان استعداد رکابزدن حرفهای را دارد.
حدود یکماه گذشت تا او توانست به اولین قله موفقیت پا بگذارد و از زاویه یک قهرمان ورزشی دنیا را ببیند. او در مسابقه استانی انتخابی کشور رتبه اول را کسب کرد و به مسابقات کشوری راه یافت و در رده سنی نوجوانان کشور متولد1386 رتبه نخست رشته کوهستان را کسب کرد.
او در مسابقات استانی نیز بارها مقام آورده است. ایمان گلستانی مربی اوست که در این مسیر به او کمک کرده است. امیرسام برای تیمملی نیز انتخاب شده است. او منتظر است که با گذر از دوره نوجوانی به جوانی، خودش را برای مسابقات آسیایی نیز آماده کند.
حالوهوایی را که امیرسام روی دوچرخه تجربه میکند، برایش در قالب کلمات نمیگنجد. همه تلاشش را میکند که علاقهاش را به رکابزدن توصیف کند، ولی درنهایت میگوید: «ما از جانمان مایه میگذاریم. ما حتی از فشاری که در تمرینات روی خودمان میآوریم، لذت میبریم.»
امیرسام در روزهای عادی زندگیاش روزی سه ساعت رکاب میزند، اما نزدیک مسابقات گاهی حتی دوازدهساعت هم روی دوچرخه نشسته است. او بسیاری از مسیرها را با دوچرخه طی میکند. از مدرسه تا خانه را رکاب میزند. گاهی نیز برای رفتن تا طرقبه و دیگر مکانهای ورزشی و تفریحی انتخاب اول او دوچرخه است. برادرش نیز بدنساز است و حامی بزرگی برای او بوده است؛ تا جایی که در مسابقاتش در شهرهای دیگر، او را همراهی میکند.
امیرسام بارها زمین خورده و در این افتادنها آسیب دیده، ولی دست از دوچرخه نشسته است. دررفتگی و کوفتگی هم دیگر برایش طبیعی شده است. جمله «ولی علاقه داشتم» در پایان تعریفکردن خاطره هر آسیبدیدگیاش میآید و تشویق اطرافیان نیز برای او معجزه کرده است تا استعدادش را کنار نگذارد.
هزینه خرید و نگهداری دوچرخه زیاد است. او آخرین دوچرخهاش را حدود 80میلیون تومان خریده است تا بتواند با حریفانش رقابت کند. میگوید: «اگر لاستیک دوچرخهام روی شیشه برود، باید حدود 3میلیون تومان هزینه کنم تا تعویضش کنم.»
پدرش افزون بر حمایت روحی، از لحاظ مالی نیز پشتیبان خوبی برای او بوده است.
او هنوز نوجوان است، اما خیلی زود با مشکلات ورزش حرفهای در کشور آشنا شده است. این دوچرخهسوار بیشتر تمریناتش در ییلاقات طرقبهوشاندیز است. چون پیست مناسب رشته کوهستان در مشهد وجود ندارد که علاقهمندان به این ورزش به آنجا بروند. نبود مسابقه در سطح استان و کمبود حمایت و بودجه، این نوجوان را هم اذیت میکند. مخارج آخرین مسابقهاش را او و برادرش دادهاند و با گذشت چندماه هنوز هیئت دوچرخهسواری استان هزینه را به آنها پرداخت نکرده است. امیرسام با بیمهریها خیلی زود آشنا شده است و میگوید: «تنها تقدیری که از او شده، از سوی هنرستان محل تحصیلش بوده است.»
امیرسام از افرادی که موتورسیکلت را وسیله سرگرمیشان کردهاند و با ایجاد مزاحمت برای دوچرخهسواران تفریح میکنند، گلایه دارد. او رکابزدن در شهر را بهدلیل اینکه پیادهها در مسیر دوچرخهسواری حرکت میکنند، یا خودروهایی که مسیر دوچرخه را پارکینگ کردهاند، مناسب نمیداند.